غزاله حیاوی؛ جهانگیر کرمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر حمایت سازمانی ادراکشده بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی با میانجیگری سرمایههای روانشناختی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد اکسین در اهواز در سال 1395 را در بر میگیرد که از این میان تعداد 300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامههای حمایت سازمانی ادراکشده ایزنبرگر ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر حمایت سازمانی ادراکشده بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی با میانجیگری سرمایههای روانشناختی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد اکسین در اهواز در سال 1395 را در بر میگیرد که از این میان تعداد 300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامههای حمایت سازمانی ادراکشده ایزنبرگر و همکاران (1997)، سرمایههای روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)، اشتیاق شغلی شافلی و همکاران (2002) و رفتار مدنی سازمانی پودساکف و همکاران (1990) استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS ویراست 22 انجام گرفت. جهت تعیین معنیداری اثرهای واسطهای در الگوی پیشنهادی از روش بوتاستراپ در برنامهی ماکرو پریچر و هایز (2008) استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با دادهها برخوردار است. یافتههای پژوهش حاکی از تأیید اثرهای مستقیم حمایت سازمانی ادراکشده و سرمایههای روانشناختی بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی بود همچنین اثر مستقیم حمایت سازمانی ادراکشده به سرمایههای روانشناختی ( متغیر میانجیگر) مورد تأیید قرار گرفت. یافتههای مربوط به فرضیههای غیرمستقیم نشاندهنده تأیید نقش میانجیگر متغیر سرمایههای روانشناختی در رابطهی بین حمایت سازمانی ادراکشده با اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی بود. ادراک حمایت سازمانی توسط کارکنان موجب افزایش سرمایههای روانشناختی و در نتیجه اشتیاق بیشتر کارکنان نسبت به شغل همچنین بروز رفتارهای مدنی سازمانی میگردد. با توجه به نتایج این تحقیق، برای ارتقاء حمایت سازمانی ادراکشده به سازمان توصیه میشود مکرر به کارکنان اعلام کند فعالیتها و اقدامات مطلوبی که سازمان برای کارکنان فراهم میآورد مانند فرصتهای آموزش، ترفیع و پاداش، امنیت شغلی، دادن استقلال و خودمختاری به کارکنان و کاهش عوامل استرسزای شغلی و سازمانی، ناشی از خواست و صلاحدید سازمان بهمنظور رفاه بیشتر کارکنان در محیط کار است. عملی ساختن این رویکرد از طریق مدیران ارشد سازمان که به میزان زیادی مترادف با سازمان پنداشته میشوند صورت میگیرد. مدیران ارشد میبایست ارزشمندی بالای کارکنان و خوشبینی نسبت به آنان را نشان دهند و توجه خود را نسبت به رفاه و آسایش کارکنان در شرایط مختلف معطوف سازند. همچنین میبایست فرهنگی در سازمان پرورش داده شود که در آن حمایت سرپرست از زیردست مورد پاداش و توجه قرار گیرد و بخشی از ارزیابی عملکرد سرپرستان به کیفیت رابطه آنان با زیردستان اختصاص داده شود.
منیرالسادات ذاکرفرد؛ ابوالقاسم نوری؛ هوشنگ طالبی؛ حسین سماواتیان
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجیگری تعادل کار-خانواده در رابطه بین استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی و از نوع رابطهای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان دولتی در شهر اصفهان بود که در نیمه دوم سال 1392 در این سازمان مشغول به کار بودند. تعداد 150 نفر از اعضای جامعه آماری به شیوه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجیگری تعادل کار-خانواده در رابطه بین استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی و از نوع رابطهای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان دولتی در شهر اصفهان بود که در نیمه دوم سال 1392 در این سازمان مشغول به کار بودند. تعداد 150 نفر از اعضای جامعه آماری به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه تعادل کار خانواده (کارلسون، 2009)، پرسشنامه رفتار مدنی سازمانی (ویلیامز، 1991) و پرسشنامه ویژگیهای شغلی (سیمز، 1976) است که ویژگیهای روانسنجی آنها مطلوب به دست آمد. پایایی این پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با تعادل کار-خانواده 832/0، رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد 612/0 رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان 697/0 و استقلال در کار 606/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش از الگوسازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. نتایج نشان داد که تعادل کار-خانواده میانجی کامل رابطه بین استقلال در کار با رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد میباشد. در حالیکه این متغیر میانجیکننده جزیی استقلال و رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان است. در یک نتیجهگیری کلی میتوان بیان نمود که با افزایش استقلال، افراد توانایی بیشتری در برقراری تعادل وظایف شغلی و خانوادگی پیدا کرده و در نتیجه میزان رفتارهای مدنی سازمانی بیشتری میشود.