داود فیض؛ سلمان احمدی؛ محمد کشاورز
چکیده
توجه به موضوعات روانشناسی و انگیزشی کارکنان یکی از موضوعات مهم در سازمانهای دولتی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین افسردگی و بهزیستی اینجهانی کارکنان با توجه به نقش میانجیگر سه متغیر انگیزش درونی، بیرونی کنترلشده و بیانگیزگی انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی و با روش پیمایشی ...
بیشتر
توجه به موضوعات روانشناسی و انگیزشی کارکنان یکی از موضوعات مهم در سازمانهای دولتی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین افسردگی و بهزیستی اینجهانی کارکنان با توجه به نقش میانجیگر سه متغیر انگیزش درونی، بیرونی کنترلشده و بیانگیزگی انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری در این مطالعه 189 نفر از کارکنان سازمانهای دولتی شهر شیراز بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور تحلیل دادهها، روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS2 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که افسردگی بر بهزیستی اینجهانی کارکنان و انگیزش درونی تأثیر منفی و معنیدار، اما بر انگیزش بیرونی کنترلشده و بیانگیزگی تأثیر مثبت و معنیداری دارد. همچنین انگیزش درونی و انگیزش بیرونی کنترلشده تأثیر مثبت و معنیداری بر بهزیستی اینجهانی کارکنان دارند. رابطه افسردگی بر بهزیستی اینجهانی کارکنان نیز به وسیله سه متغیر میانجی انگیزش درونی، انگیزش بیرونی کنترلشده و بیانگیزگی مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به اینکه کارکنان در سازمانها نیاز به توانایی روانی بالایی دارند، وجود حالت افسردگی منجر به کاهش این توانایی میگردد و از طرف دیگر احساس بهزیستی اینجهانی کارکنان را کمرنگ مینماید. زمانی که شرایط لازم برای انگیزش کارکنان فراهم گردد، بهزیستی اینجهانی بالاتری در آنها به وجود خواهد آمد. این پژوهش برای اولین بار تلاش کرد افسردگی و تأثیر آن بر انگیزش درونی، انگیزش بیرونی کنترلشده، بیانگیزگی و بهزیستی اینجهانی کارکنان را مورد سنجش قرار دهد.
صالحه پیریایی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلکننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست در رابطه بین انگیزش اجتماعیار و عملکرد شغلی است.اعضای نمونه پژوهش حاضر شامل 360 نفر (260 مرد و 100 زن) از کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب منطقه اهواز بودند که با استفاده از روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان در این پژوهش به پرسشنامه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلکننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست در رابطه بین انگیزش اجتماعیار و عملکرد شغلی است.اعضای نمونه پژوهش حاضر شامل 360 نفر (260 مرد و 100 زن) از کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب منطقه اهواز بودند که با استفاده از روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان در این پژوهش به پرسشنامه انگیزش اجتماعیار، مقیاس عملکرد تکلیفی مقیاس انگیزش درونی، مقیاس هویت تکلیف ادراک شده و مقیاس صداقت در پرسشنامه قابلیت اعتماد پاسخ دادند و جهت تحلیل دادهها از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که انگیزش اجتماعیار رابطه مثبت و معنیداری با عملکرد شغلی دارد و انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست تعدیلکننده این رابطه هستند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که انگیزش اجتماعیار عامل مهمی در ارتقای سطح عملکرد شغلی کارکنان است و همچنین این رابطه زمانی قویتر میشود که افراد از سطح بالاتر انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست برخوردار باشند. بنابراین با ارتقای سطح این متغیرها در کارکنان میتوان به میزان بیشتری از آثار مثبت انگیزش اجتماعیار کارکنان در سازمانها بهرهمند شد.